وبلاگ بیرجندی ها

منوي اصلي
صفحه اصلي
پروفايل مدير
عناوين وبلاگ
آرشيو وبلاگ
پست الكترونيكي

درباره وبلاگ
به وبلاگ بیرجندی ها خوش آمدید.امیدوارم لحظات خوب و خوشی را همراه با ما در این وبلاگ داشته باشید و ما را در جهت هر چه بهتر شدن وبلاگ با نظرات خود یاری فرمایید.
آرشيو
شهريور 1391
مهر 1390
نويسندگان
ابوالفضل ملایی
کد هاي جاوا


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 38
بازدید دیروز : 55
بازدید هفته : 93
بازدید ماه : 93
بازدید کل : 117569
تعداد مطالب : 32
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

شهید سید احمد رحیمی  <-PostCategory-> 

شهید سید احمد رحیمی

تاریخ تولد:3/1/1338

تاریخ شهادت:24/1/1361

محل شهادت: منطقه شرهانی - عملیات والفجر 1 

دانشجوی شهید سید احمد رحیمی فرزند سید محمد رضا در سوم فروردین 1338 درخانواده ای متدین، آگاه و هوشمند در شهر بیرجند پا به عرصه وجود نهاد در آغاز کودکی روانه مکتب خانه شد و قرآن را فرا گرفت تحصیلات ابتدایی را در دبستان حکیم نزاری، راهنمایی را در مدرسه راهنمایی شهید مطهری و دبیرستان را در دبیرستان طالقانی بیرجند به اتمام رساند و در سال 1356 پس از شرکت در آزمون سراسری در دانشکده پزشکی تهران پذیرفته شد و مشغول تحصیل گردید. شهید سید احمد رحیمی از برجستگی های اخلاقی، هوش سرشار، قدرت فرماندهی و توان مدیریتی فوق العاده ای بهره مند بود. همین امر باعث شد که بسان ستاره ای نورانی در آسمان اندیشه همشهریان خود همواره درخشان بماند و دوست و دشمن یک دل و یک زبان او را تحسین نمایند و شخصیت چند بعدی وی را بستایند.

کلاس درس

سال آخر دبیرستان که با احمد همکلاسی بودم قرار شد دختر خانم ها را بیاورند و کلاس ها را به صورت مشترک برگزار کنند. وضع ظاهری شان خوب نبود.

ما به این مسأله اعتراض کردیم.البته خیلی از بچه های کلاس هم بدشان نمی آمد!

احمد خیلی جدّی و محکم به معلم ریاضی که این کار را کرده بود، اعتراض کرد و گفت: بچه های مردم به گناه می افتند.

 معلم ریاضی هم رفته بود دفتر و گفته بود: اگر رحیمی توی کلاس باشه من دیگه درس نمیدم.خلاصه قرار شد احمد این درس را غیرحضوری بخواند. اینقدر پشتکار داشت که همان سال در رشته پزشکی دانشگاه تهران با رتبه عالی پذیرفته شد. (ظرافت های اخلاقی شهدا،ص22)

پنکه سقفی
ماه رمضان، قبل از انقلاب در مراسم احیا شهید رحیمی تعداد زیادی اعلامیه و عکس حضرت امام را روی پنکه سقفی جاسازی کرده یود. بر اثر ازدحام جمعیت، هوای داخل مسجد گرم شد. با به کار افتادن پنکه، اعلامیه ها در فضای مسجد به پرواز در آمدند. رییس شهربانی که کنار ستونی نشسته بود سراسیمه به طرف در رفت تا اقدامی بکند. اما یکی از دوستان قبل از اجرای نقشه، کفش های رییس شهربانی را پوشید تا کمی معطل شود. او هم دستپاچه با دمپایی های لنگه به لنگه از صحنه خارج شد و کاری از دستش بر نیامد. این کار برای شهری دور از مرکز مثل بیرجند اقدام کوچکی نبود. چون تعداد زیادی از مردم برای اولین بار تصویر امام را می دیدند. (راوی:سلطانی- دوست شهید)

یک کت و دو داماد

مراسم ازدواجمان در مسجد صاحب الزمان بیرجند برگزار شد. محفلی صمیمی و بی تکلف. درست همان ساده زیستی که احمد طالبش بود. وقتی در کنارم می نشست تا خطبه عقد جاری شود، کت دامادی به تن نداشت. علت را جویا شدم. آهسته گفت: توضیحش مفصل است باشد برای بعد!
چند روز پس از مراسم برایم توضیح داد: آن شب یکی از برادران پاسدار به دیدنم آمد. سر صحبت که باز شد متوجه شدم او هم قرار است همزمان با من ازدواجش را جشن بگیرد. اما لباس دامادی ندارد. ترجیح دادم کتم را به او هدیه کنم. او ابتدا قبول نمی کرد ولی با اصرارم پذیرفت. 
این مسأله تنها در همان روز اتفاق نیفتاد. وقتی می خواستیم زندگی مشترکمان را آغاز کنیم با دیدن فرش دستباف در جهیزیه ام از پدرم خواست تا فرش را بردارند و بجایش موکت بدهند. پدرم در پاسخ به احمد گفت: من فرش را می دهم بعد هر کاری خواستید خودتان بکنید.( همسر شهید)

راز و نیاز

این شهید بزرگوار همیشه عادت داشت در خلوت با خدا راز و نیاز می کرد؛ به طوری که یادم می آید، روزی بود که ایشان به سپاه رفتند و شب دیر وقت شده بود و هنوز به خانه برنگشته بود و ما نگران شده بودیم، نیمه های شب بود که فهمیدم کسی پشت بام است و گریه می کند .وقتی به آنجا رفتم ، دیدم ایشان به دعا مشغولند و به ایشان گفتم :چرا به خانه نمی آئید؟ و ایشان با حالت خاصی به من گفتند: که فردا باید 13 شهید را به مزار شهدا ببریم و من غبطه می خورم که مگر از من چه گناهی سرزده که جزء اینها نیستم و ایشان تا صبح مشغول دعا و نیایش بودند.(همسر شهید)

جبهه و جنگ

در زمستان 1361 به همراه خانواده به خوزستان هجرت کرد تا در جبهه حضوری مداوم داشته باشد در اواخر همان سال بر اثر اصابت ترکش مجروح شد و مدتی بستری گردید پس از آن در عملیات والفجر1 مورخ 24/1/61 حماسه ای پایدار از خود به یادگارگذاشت. و در هنگام حمل مصدومین و شهدا بار دیگر مجروح شد اما در همان حال اسلحه آر. پی. جی یکی از رزمندگان را بر دوش نهاد و بر بلندای خاکریز ایستاد و چندین تانک دشمن را منهدم کرد با اصابت گلوله های تانک هنگام اذان ظهر،‌ جبهه شرهانی شاهد عروج پرستویی بود که با پیکر مشرحه شرعه جام وصل را سرکشید، پیکر مطهرش پس از 25 روزدر بوستان شهدای بیرجند آرمید. این زمزمه به یادماندنی شهید محقق گشت که:

« دوست دارم در جایی به شهادت برسم که هیچکس مرا نشناسد و احمد صدایم نزنند و کسی جز خدا ناله هایم را نشنود.»

فرازی از وصیت نامه شهید

خدایا تو چه کردی با عاشقانت که سر از پا نمی شناسند و هر لحظه برای وصل به تو سخت بی تابند. این چه عشقی است در قلبهای این عزیزان که تنها به رضای تو دل بسته اند.
خداوندا ! سپاس بی منتها تو را که این تنها آرزوی آنها را بر قلبهای مالامال از عشق به امام حسین شان نگذاشتی و با ریختن خونشان مظلومیت و حقانیِت ایشان را به اثبات رساندی وآنها را به دیار خویش خواندی.

 *بدانید هیچ کس نمی تواند ما را بسازد الا اینکه خودمان خود را بسازیم .ما موظف هستیم که برای ساختن خودمان حرکت کنیم ... کسی نمی آید دست ما را بگیرد و به جلو ببرد ،بلکه این خودمان هستیم که باید گامی به جلو برویم.گامی به پیش در شناخت رذایل خود، گامی به پیش در شناخت ضعف های خود، گامی به پیش جهت جذب نیروهای دیگر و گامی به پیش در جهت ایجاد این شعله و سوزش الهی در درون خود که انسان از هدایت دیگران و کمک دیگران و از رشد دیگران احساس آرامش می کند.

*اگر دیدید میان  شما و آنهای که شهیدان با آنها پیوند داشته اند رابطه ای است عاشقانه، بدانید که شما درمسیر شهیدانید واگر میان شما و آنهایی که شهیدان با آنها پیوند داشته اند فاصله ای است و دافعه ای است بدانید که شما با شهیدان فاصله دارید.خط فکری عبارت است از :اعتقاد به ولایت فقیه و تسلیم محض بودن در مقابل ولی فقیه، اعتقاد به اینکه پرچمدار انقلاب اسلامی روحانیت مبارز شیعه می باشد و ضربه و صدمه به روحانیت ، ضربه و صدمه به اسلام است.

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

+ نوشته شده در شنبه 4 شهريور 1391برچسب:شهید,سید,احمد,رحیمی,بیرجند,شهادت,والفجر,دانشجو,وصیت نامه,امام حسین,عشق,خراسان جنوبی,ساعت 19:58 توسط ابوالفضل ملایی |
شهید محمد ناصر ناصری  <-PostCategory-> 

  محمدناصر ناصري جازار1 فرزند محمد ومريم هاشمي گازار2 در هفتم خرداد ماه 1340 در روستاي سيتانك از توابع اسفدن قائن به دنيا آمد.3

 

تحصيلات ابتدايي را در همان روستا گذراند.4

محمد هاشمي دايي‌اش مي‌گويد: «پسري با مهر و محبت بود و از همن دوران كودكي احترام بزرگ و كوچك را نگه مي‌داشت، با اينكه سنش كم بود ولي حرف‌ها و پيشنهادهايي مي‌داد كه يك انسان بزرگ به مغزش نمي‌رسيد.»5

خداداد هاشمي دايي‌اش مي‌گويد: «من و محمد با هم درس مي‌خوانديم و در پنج‌شنبه و جمعه‌ها كه تعطيل بوديم به صحرا مي‌رفتيم تا علوفه براي گوسفندان بياوريم، يادم مي‌آيد زمينمان خيلي دور بود به محمد مي‌گفتم: بيا از اين زمين‌هاي ديمه‌زار برويم تا زودتر برسيم و يا از علوفه‌ها بكنيم و ببريم ولي او قبول نمي‌كرد و مي‌گفت كه شايد صاحبانشان راضي نباشند حتي به علوفه بيابان هم مقيد بود كه بايستي صاحبش راضي باشد.»

براي ادامه تحصيل در مقطع راهنمايي و متوسطه راهي شهرستان بيرجند شد.7

آقاي ناصري، برادرش، مي‌گويد: «زماني كه براي تحصيل به بريجند رفته بود دوستانش تعريف مي‌كنند كه وقتي اذان صبح را مي‌دادند ايشان بلند مي‌شد و همه افراد، حتي صاحبخانه را اجباراً‌بيدار مي‌كرد و مي‌گفت: بلند شويد با هم نماز جماعت بخوانيم.8 هر وقت به روستا مي‌آمد بچه‌هاي روستا را در مسجد جمع مي‌كرد و به آن‌ها طريقه نماز خواندن و تلاوت قرآن و احكام را مي‌آموخت.»9

در اوايل انقلاب در تظاهرات و راهپيمايي‌ها شركت مي‌كرد و از عناصر فعال در اين زمينه محسوب مي‌شد.

بعداز پيروزي انقلاب اسلامي به عضويت كميته انقلاب درآمد و در نگهباني و حراست از دستاوردهاي انقلابي فعاليت داشت.

پس از مدتي با تاسيس سپاه شد و در واحد اطلاعات مشغول خدمت گرديد.

مبارزات وي با منافقين در اين دوران از مقاطع درخشان زندگي او بود.

با پديدار شدن نهضت اسلامي افغانستان و آوراه شدن چهره‌هاي مذهبي و سرشناس اين كشور فعاليت خود را آغاز نمود و به ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ سفر و با مسئولين جهادي ديدار مي‌كرد.

پس از مدتي در نيمه اول سال 1360 قائم مقام فرماندهي سپاه قائن و نيز مسئوليت سپاه زير كوه را بر عهده گرفت.10

در تاريخ 9/1/1360 با خانم فاطمه هاشمي ازدواج نمود و دو دختر به نام‌هاي مريم و زهرا و دو پسر به نام‌هاي سعيد و محمدرضا از آن بزرگوار به يادگرا مانده است.11

فاطمه هاشمي، همسرش، مي‌گويد: «هنوز ما ازدواج نكرده بوديم كه ايشان سرپرستي سه تا بچه به نام‌هاي كاظم (چهارساله)، معصومه (هشت ساله) و عفت (ده ساله) را بر عهده داشت و مانند فرزندان خودش از آن‌ها مراقبت و نگهداري مي‌كرد و نيازهايشان را برطرف مي‌ساخت، طوري كه مردم آن‌ها را به نام «بچه‌هاي حاجي» مي‌شناختند و من هميشه با شوخي به حاجي مي‌گفتم: من با كسي ازدواج كرده‌ام كه سه تا بچه دارد.»12

هيچ وقت به دنبال ثروت و قدرت نبود.

آقاي ناصري برادرش مي‌گويد: «يادم مي‌آيد مسئولين به عنوان هديه ماشيني را به ايشان اهدا كردند ولي با اينكه خودشان وسيله نقليه نداشتند قبول نكردند و گفتند: به آن‌هايي بدهيد كه از ما نيازمندترند.»13

در جريان 14 اسفند و فعال شدن منافقين در قائن در سفت نمايندگي دادستان برخورد قاطع او باعث شدكه غائله منافقين در مدت 24 ساعت سركوب وعوامل آن دستگير شوند.14

ايشان ارتباط تنگاتنگي با بسيجيان و توده مردم داشت و در بين مردم شهرستان‌هاي بيرجند و قائن و گناباد و زيركوه بعنوان يك عنصر فعال و انقالي و دلسوز نظام مطرح بود.15

در اوايل سال 1362 در حالي كه فرماندهي سپاه گناباد و سپاه بيرجند را برعهده داشت به جبهه‌هاي حق عليه باطل اعزام گرديد و در عمليات والفجر3 به مدت يك ماه خدمت نمود.

پس از بازگشت در پشت جبهه به سروسامان دادن اين در پايگاه و به ويژه جذاب و اعزام نيرو به جبهه‌ها مشغول شد.16

خانم هاشمي، خواهر خانمش، مي‌گويد: «صبر و مقاومتش در برابر مشكلات و سختي‌ها قابل تحسين بود، يادم مي‌آيد زماني كه عمل پاي ايشان را انجام داده بودند شديداً درد داشتند كه مسكن خيلي قوي بهشون تزريق مي‌كردند،‌به همراه مادر و همسرشان در بالاي سرش ايستاده بوديم، نگاه كردم ديدم از شدت درد اشك در چشمانش جمع و رنگشان سياه شده بود ولي يكبار هم ناله نكرد و فقط زيرلب كلمه «يازهرا» را زمزمه مي‌كرد.»17

در تاريخ 31/5/1363 مجدداً راهي صحنه‌هاي دفاع مقدس شد و به عنوان مسئول محور اطلاعات و عمليات تيپ 21 امام رضا (ع) مشغول خدمت گرديد.

پس از 5 ماه در تاريخ 19/10/1363 دوباره به بيرجند بازگشت و به عنوان فرمانده پايگاه اين شهرستان مشغول خدمت شد.18

آقاي نوربخش دوست و همرزمش مي‌گويد: «خيلي سخت كوش بود و بسيار كار مي‌كرد، هميشه اولين نفري بود كه در مراسم و جلسات شركت وآخرين نفري هم بودكه از محل خارج مي‌شد.»19

يك سال و نيم بعد دوباره به جبهه بازگشت و در سمت مسئوليت ستاد لشكر ويژه شهدا خدمت نمود.

وي در عمليات كردستان بر عليه گروهك‌هاي ضد انقلاب و دشمن بعثي نقش بسزايي داشت.

در اين مدت دوباره از ناحيه دست و كتف مجروح گرديد و پس از انتقال به بيمارستان و بهبودي نسبي مجدداً راهي مناطق عملياتي شد.

وي تا پايان جنگ در خدمت رزمندگان اسلام حضوري فعال داشت و پس از آن از تاريخ 17/6/1367 به مدت يك سال مسئوليت مديريت احتياط حوزه بسيج در ستاد فرماندهي كل قوا را بر عهده گرفت.

سپس سردار ناصري در دفتر نماينده مقام معظم رهبري در امور افغانستان به عنوان مسئول مركز تحقيقات مشغول انجام وظيفه شد.20

ايشان پس از مدتي مسئوليت دفتر افغانستان را بر عهده گرفت و با اكثر رهبران افغاني نظير رباني، مسعود، حكمتيار، خليلي و ديگر سران مجاهدين ارتباط تنگاتنگي داشت.

بعد از تغيير و تحولات در تشكيلات فرهنگي فجر،‌بنا به اصرار، مسئوليت 4000 را در اوج بحران پذيرفت.

وي براي حل اختلافات شيعيان و جبهه متحد از هيچ تلاشي فروگذاري نكرد و هميشه در حراني‌ترين لحظات شخصاً در افغانستان حضور مي‌يافت.21

ايشان علاقه وافري به روحانيت معظم داشت22 و نسبت به مسائلي كه معتقد بود ترس و هراسي نداشت.23

سعي مي‌كرد نمازش را اول وقت و به جماعت بخواند و در نماز جمعه شركت كند.24

بسيار متين و باوقار بود و در سختي‌ها و مشكلات صبر حوصله را پيشه مي ساخت،25 نسبت به مسايل معنوي پاي‌بند و به نگهداري بيت‌المال26 و صله ارحام اهميت بسيار مي‌داد.27

سردار وحيدي دوست و همرزش مي‌گويد: «نكته بارز شخصيت ايشان ابتكار و خلاقيتش بود، در هر شرايطي به خصوص شرايط پيچيده افغانستان كه خيلي‌ها با ياس و نااميدي مي‌رسيدند و تصور مي‌كردند كه كار تمام شده، ايشان همچنان دنبال راه نو بودند و هيچ گاه احساس خستگي نمي‌كردند و با ابتكارات جديدي صحنه را عوض مي‌كردند.»28

آقاي واعظي دوست و همرزمش مي‌گويد: « افغانستان را بخشي از جهان اسلام مي‌دانست و معتقد بود كه همچنان كه ساير نقاط جهان اسلام در معرض توطئه دشمنان اسلام قرار دارند افغانستان هم دستخوش اين توطئه‌هاي گوناگون است.»29

آخرين مسئوليت ايشان پس از انتقال به سازمان فرهنگ و ارتباطات به عنوان نماينده فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در افغانستان بود.30

آقاي ناصري، برادرش، مي‌گويد: «ايشان شيفته و عاشق ولايت بودند و توصيه‌اش به ما و همكارانش اين بودكه ما در مرحله اول براي تداوم راه امام بايد بحث ولايت را تقويت كنيم، پشتيبان ولايت باشيم،31 هميشه از همه التماس دعا داشت و خواستار سلامتي مقام معظم رهبري32 و شهادت در راه خدا بود.»33

سرانجام در 17 مرداد ماه 1377 در كنسولگري جمهوري اسلامي ايران در مزار شريف بر اثر سقوط نيروهاي جنايتكار طالبان به شهادت رسيد.34

شهيد محمدناصر ناصري جازار در وصيت‌نامه‌اش چنين مي‌نويسد: «دشمن آمد و مدرسه، دبستان، بيمارستان و مساجد شهرهاي ما را در آن زمان به تللي از خاكستر تبديل كرد اين‌ها (رزمندگان) وضو گرفتند و رفتند به سمت مسجدهاي فاو آن‌جا را با آب و جارو شستند و در آن جا دعاي كميل را خواندند و نماز وحدت برگزار كردند و پرچم پرافتخاري كه بر فراز هشتمين امام ما به اهتزاز درآمده بود بر بالاي بلندترين مناره‌ي شهر فاو به اهتزاز درآورند به نشان حاكميت اسلام، اين‌ها را بايد تاريخ بنگارد.»35

پيكر پاك پس از تشييع و انتقال به ايران در شهرستان بيرجند به خاك سپرده شد.36

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

+ نوشته شده در شنبه 4 شهريور 1391برچسب:محمد-ناصر-ناصری,بیرجند,زندگینامه,سیستانک,گازار,قائن,دانشگاه,تحصیلات,ساعت 18:39 توسط ابوالفضل ملایی |
مطالب پيشين
» شهید سید احمد رحیمی
» شهید محمد ناصر ناصری
» شهرستان درمیان
» شهرستان سرایان
» شهرستان فردوس
» شهرستان سربیشه
» شهرستان قائنات
» شهرستان نهبندان
» دکتر محمد اسماعیل رضوانی
» امير اسدالله علم
» محمد ابراهیم خان شوکت الملک علم
» حکیم نزاری قهستانی
» آيت الله حاج سيد­ كاظم حائري
» آيت الله دكتر محمد ابراهيم آيتي
» زندگاني ابن حسام خوسفي
» تصاویر
» ملّا عبدالعلی بیرجندی
» پروفسور محمد حسن گنجی
» پروفسور محمد کاظم معتمد نژاد
» علامه سید محمد فرزان از مشاهیر و هنرمندان بیرجندی
» محله های قدیمی شهر
» روستاها
» اماکن زیارتی
» معرفی اماکن تاریخی
» جاذبه هاي طبيعي وتفريحي
» آبفشان فلای (نوادا، ایالات متحده)
» شهر بیرجند
» قلعه تاریخی بیرجند در شمال شهر
» ثبت رکورد بلندترین ریش جهان + عکس
» مردی که برروی صورتش 300 سوراخ دارد!! + عکس
» عجیب ترین صخره دنیا
» راز بلندی انگشت حلقه مردان از سبابه چیست؟!





موضوعات
تصاویربیرجند
بیرجند شناسی
شهرستان های استان خراسان جنوبی
مکان های تاریخی بیرجند
بزرگان بیرجند
محله های بیرجند
هیئت های عزاداری بیرجند
اماکن زیارتی
مکان های تفریحی بیرجند
روستاهای بیرجند
زندگینامه شهدای خراسان جنوبی
پيوندها


میراث فاطمی ماشین اسپرت بیرجندیا سايت بيرجند،آرين شهر کیت اگزوز زنون قوی چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان وبلاگ بیرجندی ها و آدرسwww.birjandihaloxblog.com  لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





فال حافظ

جوک و اس ام اس

قالب های نازترین

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

پيوندهاي روزانه

اداره کل ثبت احوال خراسان جنوبی
دادگستری استان خراسان جنوبی
118 اینترنتی مشاغل بیرجند
روزنامه آوای خراسان جنوبی
دانشگاه آزاد آسلامی بیرجند
اتاق بازرگانی بیرجند
مهمانسرای جهانگردی بیرجند
آموزشکده فنی و حرفه ای سما بیرجند
سازمان تاکسیرانی شهرداری بیرجند
روزنامه بیرجند امروز
آموزش و پرورش بیرجند
اداره کل امور عشایر استان خراسان جنوبی
سازمان آمار و فن آوری اطلاعات بیرجند
سازمان بازارگانی خراسان جنوبی
سازمان جهاد کشاورزی خراسان جنوبی
اداره كل استاندارد خراسان جنوبي
اداره کل تعزیرات
معاونت برنامه ريزي خراسان جنوبي
مخابرات بیرجند
فرمانداری بیرجند
کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس
الوقلیون

 

فال حافظ

جوک و اس ام اس

قالب های نازترین

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

طراح قالب

Power By:LoxBlog.Com & NazTarin.Com